اندر باب بازگشایی مدارس!
ایام تابستان و تفریحات مستمر روز و شب رو به پایان است و دهان تا بناگوش باز شده ی دانش آموزان و ایضا معلمان و ما یتعلق بهم روز به روز در حال عبوس شدن ؛ لذا چاره اندیشی نمودیم و به این نتیجه رسیدیم که تجارب چندین ساله ی خود را ، پیرامون پیچش چند روز بیشتر مدرسه ، برایتان مکتوب کنیم شاید درد این دل غمدیده تان را دوا کرد!
1-از آنجا که مملکت دچار کم آبی و خشکسالی شده و شایسته است کمال همت را در صرفه جویی به کار ببندید خوب است که چند روزی به جای استفاده از آب گوارای لوله کشی ، در جهت درک بیشتر پیشینیان از آب روان جوی دم منزل استفاده کنید تا بلکه کمی فشار به معده های لای پر قو بزرگ شده تان بیاید و چند روز اول مهر را به بهانه زخم اثنی عشر وزخم جگرگوشه در خانه به تفرج بپردازید.
2- از آنجا که مادر انسان شدیدا احساسی و رمانتیک است و ایضا برش قوی در دل پدر خانواده دارد توصیه میشود از این باب وارد شوید که بدجور موثر است. (دیدم که میگماااا!)
میپرسید مثلا چه کنیم؟! راهش را هم میگوییم خدمتتان:
ابتدا کافی است کمی خودتان را لوس کنید البته خاطرنشان میشود در جهت نفوذ بیشتر قبلش چندتایی کاسه و پیاله شسته باشید یا حداقل دستمال دماغوی برادر دلبندتان را در راستای خود شیرینی و صد البته نیاز مبرم خانواده به نظافت به میزهای عزیزتر از جان مادر گرام مالیده باشید یا حداقل یک هفته ای از پرت کردن کوسن های گلگلی روی مبل خودداری کرده باشید!
بعد از انجام مراتب و مراحل مذکور مهمترین بخش ، تحریک احساسات مادرانه است(!) مثلا ما خودمان یک دایی داریم ؛ دوره طفولیت هر روز قبل مدرسه در معرض دید مادر خانواده با ماژیک اسم و فامیل و نشانی منزل را روی ساق پایش مینوشت و شروع میکرد به وصیت کردن ؛ که اگر در راه مدرسه به لقاءالله پیوست خورد ، خانواده اش بی خبر نمانند!
لازم به ذکر است با همین ترفند ساده تا سیکل درس خواند و بعدش نیز ترک تحصیل کرد!
3- یک سری بخش هایی هم وجود دارد که عموما پدر خانواده خیلی اهمیت میدهد مثلا اینکه دانش آموزی که شما باشی ، بسیار شیک و رسمی و اتوکشیده تشریف ببرید و بیارید و ابدا اندکی چروک و خش بر لباس شما روا نیست!
لذا اگر شما کمی در تهیه لباس فرم و ملزومات پوششی مدرسه فس فس نمایید ، شاید بشود مدرسه رفتن را یکی دو هفته به تاخیر انداخت ؛ البته نیاز به توضیح نیست که این امر خطیر بدون سخنرانی شما پیرامون اهمیت آراستگی و پیراستگی ، اهمیت برخورد اول در رفتار دبیران و کادر آموزشی ، تاثیر نوع پوشش در تعامل با غیر و الخ ممکن نیست!
4- یادمان است روز های آخر شهریور با بچه های محل فوتبالی بازی میکردیم به نام « منتهی الآمال » (!!!) یعنی عملا میبایست از زندگی دست میکشیدی و وارد زمین می شدی.
دستورالعمل مان هم این بود که اگر توپ رد شد ملالی نیست ولی بازیکن رد نشود و اگر بازیکن نیز رد شد روا نیست که سالم رد بشود! خلاصه اینکه آخر بازی با دست و پال شکسته و شت و پت شده برمیگشتیم خانه! مثلا ما خودمان ابدا وسط بازی داد و فغان نمیکردیم اما وقتی برگشیتم به خانه دیدیم پایمان از غوزک قطع شده با کفش وسط کوچه جامانده یا روی زانویمان یک کبودی همرنگ لبو در ابعاد سیب زمینی ایجاد شده!
همینطوری چند روز اول مدرسه را میپیچاندیم!!
5- در آخر شما را واگذار میکنیم به جیب پدرتان ؛ اگر پر پول است علاوه بر چند روز اول مهر بقیه اش را هم بپیچانید اما اگر پدر شما هم مثل ما شپش در جیبش تنیس بازی میکند باز هم مدرسه را الی یوم القیامه بپیچانید که مورد داریم مرده با مدرک دکترا تو خونه داره پوشک بچه عوض میکنه!
غرض اینکه ما هم پشت "وانت" و هم پشت "بی ام و" این جمله را دیدیم « عاقبت فرار از مدرسه» که این هم صد البته بستگی به عرضه و تیز بازی شما دارد که در فضای کنونی هرچقدر تیز تر باشی ، وضع معیشتت امیدوار کننده تر است!
مثلا همان داییمان که خدمتتان عرض کردیم ؛ صرف نظر از چند باب مغازه و چند صد متر منزل و هکتار ها باغ و ویلا ، یک دستگاه جنسیس دارد که قیمتش روی یک دستگاه ماشین حساب مهندسی عموی تحصیل کرده مان جا نمیشود!!
به امید پیچش چند روز بیشتر مدرسه ...
نویسنده : امیر حسین ودیعی